enfnews logo

فوری

اشتراک گذاری

نادیده گرفتن مطالعات امکان‌سنجی، ضعف بزرگ زنجیره فولاد ایران است

غلامرضا طبیبی رئیس هیأت مدیره شرکت چدن‌ریزان جی طی یک یادداشت بسیار مهم که به‌صورت اختصاصی در اختیار پترومتالز قرار داده است، استدلال کرده است که دلیل اصلی چالش‌های فراوان فراروی فعالان صنعت فولاد ایران، نادیده گرفتن مطالعات امکان‌سنجی پیش از آغاز پروژه‌ها است. وی نگاه بخشی و مقطعی به زنجیره فولاد را آفتی بزرگ برشمرده و شرح داده است که پروژه ۱۰ میلیون تنی فولاد سترگ در سواحل مکران، فاقد توجیه اقتصادی است. مطالعه این یادداشت، برای تمام سرمایه‌گذاران و سهامداران شرکت‌های فولادی از اهمیت حیاتی برخوردار است. متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:

وقتی صحبت از توسعه متوازن در صنعت فولاد می‌شود نیاز است یک نگاه جامع به این صنعت داشته باشیم و از نگاه بخشی و مقطعی به این صنعت اجتناب کنیم. زنجیره فولاد از شناسایی ارکان تولید (اکتشاف، استخراج، کنستانتره، گندله، آهن اسفنجی، فولادسازی و محصول نهایی) شروع و به شناسایی بازارهای مصرف و فروش منتهی می‌شود.

در باب اهمیت صنعت فولاد باید اذعان کرد که تولید و مصرف آن یکی از شاخص‌های کشورهای توسعه یافته است و بعنوان صنایع مادر و بزرگ و زیربنایی باعث حرکت سایر بخش‌های اقتصادی خواهد شد؛ پس لازم است که در هنگام تدوین برنامه و هدف‌گذاری نسبت به کل چرخه فولاد یک نگاه دقیق و منسجم داشته باشیم که در این نگاه، آغاز چرخه، حلقه اکتشاف و استخراج است و این چرخه در شناسایی بازارهای مصرف و توان رقبای جهانی خاتمه می‌یابد.

سالیان  قبل دستیابی به تولید ۵۵ میلیون تن فولاد در سال ۱۴۰۴ هدف‌گذاری شد که توسط مسئولین و حاکمیت برنامه‌ریزی و بعنوان یک هدف انتخاب و دیکته شده است؛ اما اگر این برنامه بخوبی و یا بصورت کاملاً علمی و با در نظر گرفتن کلیه شرایط تهیه شده بود شاهد چالش‌های فراروی فعالان این صنعت نمی‌بودیم یا اگر در این سال‌ها پیش‌بینی دقیقی از نیازها انجام شده بود حتما برای رفع آنها نیز تمهیداتی را پیش‌بینی کرده بودیم.

اهمیت مطالعات امکان‌سنجی

فرآیند یک پروژه یا برنامه از تصمیم‌گیری یا تدوین و اجرای عملیات فیزیکی شروع نمی‌شود بلکه قبل از آن و با انجام مطالعات امکان‌سنجی بعنوان پیش نیاز هر پروژه شروع می‌گردد و آن چراغ راهی است که این اطمینان را به سرمایه‌گذار و یا دولتمردان می‌دهد که این کشتی در بلندمدت به اهداف مورد نظر خواهید رسید یا خیر؟

امکان‌سنجی، تجزیه و تحلیل یک ایده است که آیا این ایده قابلیت اجرایی را دارد یا خیر؟ امکان‌سنجی به ما این اطمینان را می‌دهد که اجرای این ایده از نظر قانونی، فنی و اقتصادی امکان‌پذیر خواهد بود.

آنچه که اکنون چالش بزرگ فولاد سازان کشور است چیزی نیست که در کوتاه مدت بوجود آمده باشد یا قابل پیش‌بینی نبوده باشد؛ صدور مجوزهای بی‌رویه، اجرای طرح‌های فولادی بدون مطالعات امکان‌سنجی، ایجاد ظرفیت‌های بدون پشتوانه تأمین مواد اولیه و انرژی و… باعث بروز این مشکلات بوده است و در آینده نزدیک هم باید مشکل بازار مصرف و فروش را هم به این موارد اضافه کرد.

تجمع کارخانجات نورد در استان آذربایجان شرقی، وجود معادن سنگ آهن در استان‌های شرقی و تجمع فولادسازی در بخش مرکزی کشور حاکی از این موضوع است که در توسعه زنجیره فولاد کشور هیچ برنامه‌ مدونی وجود نداشته است. بعنوان مثال، تصمیم به احداث یک کارخانه فولادسازی با ظرفیت ۱۰ میلیون تن در منطقه اقتصادی مکران بر پایه کدام مطالعه امکان‌سنجی شکل گرفته است؟ آیا صرفِ دسترسی به آب‌های آزاد می‌تواند بعنوان یک پارامتر اصلی برای این سرمایه‌گذاری در نظر گرفته شود؟ آیا سایر پارامترها درنظر گرفته شده است؟

ایجاد چنین ظرفیتی نیاز به تحقق زیرساخت‌های نیروگاه، اسکله و بارانداز تخلیه سنگ آهن، حمل و نقل، نیروی انسانی توانمند و دسترسی به تکنولوژی فولاد سبز دارد که با شرایط فعلی به نظر می‌رسد به راحتی در دسترس نباشد، اما نکته مهم به شرط تحقق تمامی این عوامل و پارامترها، این پروژه قرار است ظرف چند سال احداث شود ؟ آیا با توجه به افزایش ظرفیت فولادسازان در دنیا که تا سال ۲۰۲۵، ۱۴۴ میلیون تن فولاد به ظرفیت موجود اضافه می‌شود این طرح توجیه اقتصادی دارد؟ اگر بازار صادراتی محصولات میانی و نهایی فولاد در کشور را رصد کنیم خواهیم دید که کشورهای خاورمیانه و جنوب شرقی آسیا بازارهای هدف برای صادرات محصولات فولادی ایران بوده‌اند و اگر نگاهی به سرمایه‌گذاری‌های انجام شده در کشورهای حاشیه خلیج فارس بیندازیم، متوجه خواهیم شد که عمان در ۶  ماهه سال ۲۰۲۳ اقدام به عقد قرارداد با شرکت‌های وله برزیل، پوسکو کره جنوبی و جیندال هند نموده است و یا عربستان برای تولید ورق با شرکت بائو استیل چین سرمایه‌گذاری مشترک کرده‌اند و امارات متحده عربی که ۴۵ درصد از ورق صادراتی فولاد مبارکه به این کشور انجام شده است برای تولید فولاد آن هم با شیوه جدید و عاری از کربن (فولاد سبز) اقدام کرده است. پس با درنظر گرفتن شرایط بوروکراسی اداری در کشور، تحریم‌ها، عدم وجود زیرساخت‌ها که باعث تأخیر در اجرای پروژه می‌شود و هزاران دلیل ریز و درشت  دیگر به نظر می‌رسد احداث فولاد سترگ در سواحل مکران دارای توجیه اقتصادی نیست.

لذا به نظر می‌رسد به‌جای بررسی و درمان چالش‌های موجود باید از فرمول پیشگیری استفاده کنیم. مگر نه این است که علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد. اگر در زیرساخت‌ها مشکل داریم ابتدا باید با تعریف چندین پروژه جهت توسعه میادین پارس جنوبی، ساخت نیروگاه، احداث باراندازهای تخلیه ضایعات، سنگ آهن، ایجاد کریدورهای حمل و نقل علی‌الخصوص ریلی، تسهیل سرمایه‌گذاری برای اکتشاف و توسعه معادن سنگ اهن اقدام کنیم و سپس به سرمایه‌گذاری و توسعه صنعت فولاد بیندیشیم.

درخواست از فولادساز برای در احداث نیروگاه و سرمایه‌گذاری در توسعه میادین پارس جنوبی برای تأمین گاز مورد نیاز جزو وظایف فولادسازان نیست این سرمایه‌گذاری باعث خواهد شد بهای تمام شده فولادساز افزایش یابد و از طرف دیگر اتخاذ تصمیمات مقطعی و دستوری و سرکوب قیمت‌ها و الزام فروش با قیمت‌های دستوری و وضع عوارض گمرکی باعث می‌گردد که جذابیت سرمایه‌گذاری در این بخش کم رنگ و تیره شود.

عدم استفاده از فن‌آوری و تکنولوژی روز در تولید فولاد‌های آلیاژی با ارزش افزوده بالاتر و در نظر گرفتن توسعه فولادسازی توسط رقبا باعث خواهد شد عوامل انرژی ارزان که نقطه قوت (البته در حال حاضر) فولادسازان کشور است در آینده نزیک این صنعت را همچون صنعت خودروسازی با مشکل لاینحل روبه رو می‌کند.

ظرفیت مازاد یک چالش ساختاری است که چشم‌انداز صنعت فولاد را تهدید می‌کند. دولت‌ها، سرمایه‌گذاران و سهامداران صنعت فولاد باید اطمینان حاصل کنند که سرمایه‌گذاری‌های جدید بر اساس مطالعات بازار انجام می‌شود و با توجه به طول عمر کارخانه‌های فولاد احداث شده اطمینان حاصل کنند که سرمایه گذاری‌ها در بلندمدت پایدار و سودده خواهند بود.

لینک کوتاه:

https://enfnews.com/?p=11320

بر چسب ها

مقالات مرتبط

تبادل نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج × 4 =