فوری
به گزارش پترومتالز، برایان کلاین بنیانگذار شرکت مشاوره راهبردی RidgePoint Global و دیپلمات سابق آمریکایی طی یادداشتی نوشت: دونالد ترامپ از روز اول وعده رویکردی رادیکال در حکمرانی را داد و دقیقاً به آن عمل کرده است. هرجومرجی که دولت فدرال را فرا گرفته، اکنون به تجارت بینالمللی نیز سرایت کرده، زیرا تعرفهها در حال اجرایی شدن هستند. بسیاری از شرکتها و رهبران خارجی ممکن است تهدیدهای ترامپ مبنی بر بههمریختن تجارت جهانی را بیشتر یک بلوف بدانند تا یک واقعیت. اما این سوءبرداشتی از نشانههای تغییر بنیادینی است که در سیاست اقتصادی خارجی آمریکا در حال رخ دادن است.
ترامپ و مشاورانش برنامههای مشخصی برای آنچه که وزیر خزانهداری، اسکات بسنت، آن را «بازآرایی بزرگ اقتصادی جهانی» نامیده، دارند. برای مثال، اگر ترامپ در مورد تجارت، آنچه را که از چین میخواهد به دست نیاورد، به احتمال زیاد به سمت اقدامات تهاجمیتری حرکت خواهد کرد، حتی اگر این اقدامات به مصرفکنندگان و شرکتهای آمریکایی آسیب برساند و ایلان ماسک، یکی از آخرین دوستان چین در واشنگتن، حتی اگر بخواهد هم نمیتواند جلوی او را بگیرد.
بحرانی که در حال شکلگیری است، تصادفی نیست. ترامپ، چه به سود و چه به ضرر، یک زلزله سیاسی به راه انداخته که هدفش تخریب پایههای اقتصاد جهانیای است که برای بخش اعظم قرن گذشته پابرجا بوده است. اکنون، بحث بر سر «تجارت عادلانه» برای آمریکا است، آنگونه که ترامپ تعریف میکند، نه «تجارت آزاد» برای جهان.
ایدهآلهای دموکراتیک و حتی تکیه بر اتحادهای دیرینه کنار گذاشته شدهاند و جای خود را به رسیدهای فروش دادهاند تا نشان دهند کشورهای دیگر چقدر از آمریکا خرید میکنند و چند شغل در این کشور ایجاد میکنند. اکنون، همه روابط بر این اساس ارزیابی میشوند که آیا امکان معاملهای بر اساس شرایط ترامپ وجود دارد یا خیر. در غیر این صورت، او کاملاً آماده به راه انداختن هرجومرج و سردرگمی است، همانطور که تنها پس از چند هفته در دولت فدرال انجام داده است.
اگرچه هنوز برای ارزیابی خسارتها زود است، اما به نظر میرسد که روابط آمریکا و چین بهطور خاص یکی از اهداف اصلی تغییرات این دولت باشد. ترامپ در دوره اول خود بر طیف وسیعی از کالاهای چینی تعرفههایی وضع کرد. دولت بایدن تا حد زیادی این تعرفهها را حفظ کرد و در عین حال، محدودیتهای جدیدی از جمله در زمینه تجهیزات ساخت تراشه و نیمهرساناهای پیشرفته اعمال کرد. چین نیز در پاسخ، محدودیتهای تجاری خود را افزایش داد. اما کسری تجاری تقریباً بدون تغییر باقی ماند.
این الگوی تقابلها تشدید خواهد شد، مگر اینکه بنبستی اساسی حل شود، و نشانهای از حل این بنبست دیده نمیشود.
چین سیستم اقتصادی خود را که شامل حمایت از شرکتها توسط دولت است، تغییر نخواهد داد، زیرا ایدئولوژی سیاسی آنها چنین چیزی را میطلبد. در چین، رشد اقتصادی را دولت هدایت میکند، نه بخش خصوصی. در مقابل، ایالات متحده نیز آنچه را که حمایت دولتی چین از شرکتهایش و مزیت ناعادلانهای که این حمایت ایجاد میکند، نمیپذیرد، بهویژه در محصولاتی مانند تجهیزات مخابراتی و خودروهای الکتریکی که نگرانیهای امنیت ملی را به همراه دارند. از سوی دیگر، با کند شدن اقتصاد چین، فضای چندانی برای افزایش سرمایهگذاری در آمریکا یا مصرف داخلی کالاهای تولید آمریکا وجود ندارد.
اوضاع زمانی بدتر میشود که رهبران هر دو کشور معتقدند که دست بالاتر را دارند. ترامپ معتقد است که پکن بسیار بیشتر از واشنگتن به این رابطه نیاز دارد. در مقابل، شی جینپینگ، ایالات متحده را کشوری در حال افول میبیند و ظاهراً ترجیح میدهد زمان را به نفع خود سپری کند، در حالی که نفوذ جهانی چین افزایش مییابد. این دو رهبر از زمان روی کار آمدن ترامپ هنوز با یکدیگر گفتوگو نکردهاند و به نظر نمیرسد که هیچیک از آنها عجلهای برای انجام این کار داشته باشند.
چین در پاسخ به افزایش ۱۰ درصدی تعرفههای ترامپ، که خود نیز اقدامی نمادین بود، ژستی نسبتاً مصالحهجویانه نشان داد. در حالی که افزایش تعرفههای آمریکا طیف وسیعی از کالاهای چینی را شامل میشد، چین در پاسخ تنها بر تعداد محدودی از کالاهای آمریکایی (و در بسیاری موارد کالاهایی با ارزش پایین) تعرفه اعمال کرد. این قویترین سیگنال دیپلماتیکی است که میتوان از مرکز قدرت چین انتظار داشت.
در شرایط عادی، این اقدامات میتوانستند زمینه را برای تبادلهای دیپلماتیک سطح بالا جهت آمادهسازی برای نشست سران فراهم کنند. اما چنین چیزی در حال حاضر رخ نمیدهد.
اگر روابط بدتر شود، ترامپ بهراحتی میتواند علیه چین وضعیت «اضطراری ملی» اعلام کند. این اولین بار نخواهد بود که او چنین اقدامی انجام میدهد. او در روز تحلیف خود وضعیت اضطراری در مرز جنوبی را اعلام کرد و به خود اختیارات جدیدی برای بازداشت مهاجران غیرقانونی داد.
دلایل زیادی برای چنین اقدامی وجود دارد، از جمله کسری تجاری سالانه حدود ۳۰۰ میلیارد دلاری، محدودیتهای چین در زمینه مواد معدنی حیاتی که برای صنعت آمریکا (از جمله صنایع نظامی) ضروری هستند، سرقت مالکیت فکری، قاچاق مواد اولیه فنتانیل به قاره آمریکا و همچنین حملات سایبری مشکوک به زیرساختهای حیاتی ایالات متحده.
اقدامات احتمالی شامل وضع تعرفههای ۱۰۰ درصدی بر تمام کالاهای چینی (همانطور که ترامپ در جریان انتخابات تهدید به انجام آن کرد)، اعمال محدودیتهای ویزا، تشدید محدودیتهای سرمایهگذاری ورودی و خروجی و حتی قطع ارتباط مؤسسات مالی چینی از سیستم بانکی بینالمللی خواهد بود.
شاید این اقدامات افراطی به نظر برسند، اما تا اینجا دولت ترامپ نشان داده که مایل به بر هم زدن اوضاع است و دیگران را مجبور به جمع کردن خرابیها میکند. سیاستهای او احتمالاً باعث افزایش قیمت طیفی از کالاهای روزمره خواهد شد، و او قبلاً در مورد «درد کوتاهمدت» برای آمریکا هشدار داده است.
در حالی که تعرفههای اولیه علیه کانادا و مکزیک بهطور موقت به دلیل اقدامات در زمینه فنتانیل و مهاجرت غیرقانونی به تعویق افتادند، این کشورها نیز کاملاً از آسیب در امان نماندهاند. ترامپ روز دوشنبه اعلام کرد که تعرفههای بیشتری بر واردات فولاد اعمال خواهد کرد. در سال ۲۰۲۳، کانادا و مکزیک دو صادرکننده برتر فولاد به آمریکا بودند.
با وجود تأثیرات اندک نیروهای میانهرو در دولت ترامپ در مورد سیاستهای مربوط به چین و تمایل شدید به زیر پا گذاشتن هنجارها، به نظر میرسد که تشدید تنشها اجتنابناپذیر باشد. هر دو طرف مشغول به نمایش قدرت هستند و هر دو در مواجهه با فشار، تمایل به اتخاذ مواضع سختگیرانه دارند. اگر ترامپ حاضر بود روابط با کانادا و مکزیک را به آتش بکشد و میلیاردها دلار تجارت و مشاغل مرتبط با آن را تهدید کند، بدون شک از یک جنگ تجاری تمامعیار با چین نیز ابایی نخواهد داشت.
بسنت در جلسه تأیید صلاحیت خود متعهد شد که پکن را بابت خرید کالاهایی که طبق توافق تجاری مرحله اول در ۲۰۱۹ باید انجام میداد، تحت فشار بگذارد. این واقعیت که دولت ترامپ معتقد است پکن در اجرای تعهدات قبلی خود کوتاهی کرده است، نویدبخش آینده روشنی برای چین نیست. مذاکرات تجاری جدید، در صورت وقوع، تقریباً قطعاً با تاکتیکهای حتی سختگیرانهتر از سوی کاخ سفید همراه خواهند بود.
دولت ترامپ ممکن است مهارت دیپلماتیکی لازم برای دستیابی به تمام اهدافش را نداشته باشد، اما هرجومرج، خود به تنهایی راهی برای از بین بردن وضعیت موجود در دل خود دارد- و همین ممکن است برای ترامپ یک پیروزی باشد، فارغ از هزینهای که برای مصرفکنندگان، کسبوکارها و نظام تجارت جهانی به همراه دارد.
لینک کوتاه:
https://enfnews.com/?p=36641