فوری
پترومتالز: هر عصری مشخصههای کلانی دارد که این مشخصهها، تمام ابعاد حیات بشر را تحت تأثیر قرار میدهد. تا پیش از فروپاشی شوروی در سال 1991، بخش بزرگی از دنیا پشت پردهی آهنین قرار داشت و جهان به واقع با مشخصهی کلانِ جنگ سرد تعریف میشد. پس از فروپاشی شوروی بود که بهمعنای واقعی کلمه عصر جهانی شدن یا گلوبالیزاسیون آغاز شد: در این عصر بود که چیزی که تا پیش از آن «شرق» نامیده میشد، در اقتصاد جهان سرمایهداری ادغام شد و چین که پیش از این حرکتهایی را به سمت بازگشایی اقتصادی آغاز کرده بود، بهصورت سیستماتیک به بخشی از اقتصادِ جهانیشده تبدیل شد. نشانههایی از پایان این عصر اما از 5 اسفند 1400 دیده میشود: حملهی روسیه به اوکراین نه یک درگیری کوچکِ منطقهای بلکه نشانهای از آغاز عصر جدید است.
در این عصر جدید، اروپا در حال گسستن رشتههای اتصالاش به روسیه است. شعار «صلح از طریق درهمتنیدگی منافع اقتصادی» واضحاً صحنه را ترک گفته و منازعات سیاسی جای همکاری بینالمللی را گرفته است. آلمان در لحظات نگارش این نوشته اولین پایانه واردات الانجی خود را افتتاح کرده و سنت طولانیمدت واردات گاز از روسیه را به سطل زبالهی تاریخ پرتاب کرده است. بله، این عصر، عصر سیطرهی ژئوپلیتیک بر اقتصاد است و دنیا دیگر دنیای منطقِ هزینه و فایدهی اقتصادی نیست.
در این عصر جدید، اختلال در زنجیرهی تولید جهانی ایجاد میشود و بازار و صنعت فولاد، اثرات این اختلال را در ماههای گذشته، دیده است. تولیدی که در تمام صنایع و از جمله در صنعت فولاد جهانی شده بود، اکنون تحت تأثیر منازعات ژئوپلیتیک و سیاسی دچار اختلالات طولانیمدت خواهد شد. گاز ارزان روسیه برای همیشه از اروپا رفته است و این از طریق افزایش هزینهی انرژی، بهمعنای اختلال جدی در صنعت فولاد اروپا و جهان است. تولید فولاد اتحادیه اروپا در ماه سپتامبر 2022، حدود 17 درصد کمتر از ماه مشابه سال گذشته بوده است.
سیطرهی ژئوپلیتیک بر اقتصاد، به واقع اقتصاد جهان را در رکود فروبرده است. تولیدی که جهانی بوده، به یکباره نمیتواند تکانهی جنگ اوکراین و قرار گرفتن مجدد روسیه پشتِ پردهی آهنین را تحمل کند. جذب این تکانهها زمانبر خواهد بود و این یعنی، شرکتهای فولادی باید خود را مهیّای تحمل دورانی سخت کنند. طیف قابل توجهی از شرکتها در نقاط مختلف دنیا در این دوران در زیان قرار خواهند گرفت و شرکتها باید برای افزایش تابآوری خود، استراتژی داشته باشند.
در این عصرِ برتری ژئوپلیتیک بر اقتصاد، مسأله برای صنعت فولاد دشوارتر از سایر کامودیتیها خواهد بود. دلیل این امر آن است که در هیچ صنعتی در جهان به اندازهی صنعت فولاد، ظرفیت مازاد وجود ندارد. چین سال گذشته بیش از میلیارد تن فولاد تولید کرد و میانگین تولید فولاد میانی این کشور در ماه می سال گذشته به بیش از 3.3 میلیون تن در روز رسید! این کشور در عرض 20 سال، سهم خود از تولید فولاد دنیا را از 15 درصد به بیش از 55 درصد رساند. حالا که رشد اقتصادی چین کُند شده، مسألهی ظرفیت مازاد در صنعت فولاد دنیا حادّتر نیز شده است.
با توجه به توسعهی شتابانی که چین در دهههای اخیر داشته، این کشور نمیتواند کمافیالسابق در ساخت فضاهای شهری و زیرساختها سرمایهگذاری کند، چراکه بازده سرمایهگذاری در این حوزهها پایین آمده است. بنا به برخی آمارها، در چین حداقل 65 میلیون دستگاه آپارتمان خالی وجود دارد. تنها در همین آپارتمانهای خالی میتوان جمعیت چند کشور متوسط را جا داد! تزریق پول به بخش مسکن چین، تنها حباب این بخش را بزرگتر خواهد کرد و در درازمدت، چین نمیتواند ناجی صنعت فولاد و سنگ آهن جهان باشد. اقتصاد چین پرواز بزرگی داشته و حالا مسأله برای این اقتصاد، نهایتاً «فرود سخت» (Hard Landing) یا «فرود آرام» (Soft Landing) است؛ در میان مدت، مسأله شاید دیگر تداوم این پرواز نباشد.
پس، فرودِ سخت یا آرامِ اقتصاد چین نیز شرایط را برای شرکتهای فولادی در سایر نقاط دنیا سختتر از پیش خواهد کرد. به دو مسألهی فوق، باید رکود مزمن در اقتصاد ایران و خصوصاً در بخش ساختمان را نیز اضافه کرد. در چنین زمانهی دشواری، تابآوری شرکتهای فولادی ایرانی نیازمند استراتژی دقیق علمی، حفظ بازارهای خارجی با تمام توان، و ایجاد تحرک اقتصادی در داخل کشور با تمامی ابزارها است.
نویسنده: محسن احمدی، سردبیر پترومتالز
لینک کوتاه:
https://enfnews.com/?p=4998